جدول جو
جدول جو

معنی دماغ داری - جستجوی لغت در جدول جو

دماغ داری
(دَ / دِ)
صفت و حالت دماغ دار، شوریدگی و مستی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از داغ دار
تصویر داغ دار
دارای داغ، چیزی که در آن اثر داغ و لکه باشد، کنایه از داغ دیده، مصیبت زده
فرهنگ فارسی عمید
(گَ)
سرخوش و تازه دماغ. (آنندراج) :
شاهی است زنبق از می عشرت دماغ دار.
شفیع اثر (از آنندراج).
، ظاهراً به معنی مغرور و متکبر است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نگاهداری باغ
لغت نامه دهخدا
داغ داشتن، دارای داغ بودن، رجوع به داغ و رجوع به داغ داشتن شود
لغت نامه دهخدا
افزاری توانگری، چار پا داری ستور داری، دامپروری ثروتمندی توانگری، دارای چارپایان بودن، تربیت گاو و گوسفند واسب: شغل اهالی کشاورزی و مالداری است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرغ داری
تصویر مرغ داری
عمل و شغل مرغدار نگاهداری مرغ تربیت مرغان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمار داری
تصویر شمار داری
حسابداری
فرهنگ واژه فارسی سره
وحشی، خودرو، آدم پر سر و صدا
فرهنگ گویش مازندرانی
از پشت سر
فرهنگ گویش مازندرانی